اخبار گوهرشادتازه هامحبوب ترینمقالات

جدال کتاب چاپی و الکترونیکی در آموزش؛ کدام یک برنده است؟

نویسنده: مهدی مظفری

در عصر حاضر، با نفوذ روزافزون فناوری به تمام جنبه‌های زندگی، عرصه آموزش نیز از این قاعده مستثنی نبوده است. حتی می‌توان اذعان کرد که آموزش و پژوهش با پیشرفت فناوری، بیشترین تغییرات و تحولات را حس کرده است. یکی از تحولات چشمگیر در این حوزه، ظهور کتاب‌های الکترونیکی و جایگزینی تدریجی آن‌ها با کتاب‌های چاپی سنتی می‌باشد. این موضوع بحث‌های داغی را در میان کارشناسان و اهالی آموزش برانگیخته است. برخی معتقدند که کتاب‌های الکترونیکی مزایای متعددی از جمله دسترسی آسان، قابلیت جستجو، امکان حاشیه‌نویسی و قیمت پایین‌تر را ارائه می‌دهند و می‌توانند جایگزینی مناسب برای کتاب‌های چاپی باشند. در مقابل، عده‌ای دیگر بر این باورند که کتاب‌های چاپی با ایجاد حس لمس و بوی کاغذ، تمرکز و درک مطلب را افزایش می‌دهند و تجربه مطالعه عمیق‌تر و لذت‌بخش‌تری را به ارمغان می‌آورند. در این میان، پژوهشی جالب توجه به مقایسه اثرگذاری این دو نوع کتاب در یادگیری می‌پردازد.

مقایسه اثرگذاری کتاب چاپی و الکترونیکی

در این پژوهش، دو گروه از افراد یک کتاب را به صورت مجزا مطالعه می‌کنند؛ یک گروه نسخه چاپی و گروه دیگر نسخه الکترونیکی. نکته قابل توجه در نسخه الکترونیکی، وجود لینک‌هایی بر روی برخی کلمات و جملات بود که به منظور مطالعه بیشتر به منابع دیگری ارجاع می‌دادند (شبیه به ویکی‌پدیا).

نتایج این پژوهش، که بارها تکرار شده است، نشان‌دهنده برتری قاطع کتاب چاپی در زمینه آموزش است.

چرا کتاب چاپی برنده است؟

پاسخ به این سوال در مفهوم «حافظه کارگر» نهفته است. حافظه کارگر، حافظه‌ای موقت است که اطلاعات را برای پردازش و انتقال به حافظه بلندمدت نگه می‌دارد.

مطالعات نشان داده است که تمرکز بر روی یک منبع واحد (مانند کتاب چاپی) به حافظه کارگر کمک می‌کند تا اطلاعات را به طور مؤثرتری پردازش و به حافظه بلندمدت منتقل کند.

در مقابل، کتاب‌های الکترونیکی با ارائه لینک‌ها و امکانات مختلف، باعث برهم خوردن تمرکز و پراکندگی حواس فرد می‌شوند. این امر، توانایی حافظه کارگر را در پردازش اطلاعات و انتقال آن‌ها به حافظه بلندمدت مختل می‌کند.

این مسأله برای بزرگسالان و کودکان هر دو مشترک است؛ اما برای کودکان چالش آن مسأله دیگری نیز هست: کارایی مغز ما بر اساس پیوندهای سیناپسی است که مسیرهای عصبی‌اش را شکل می‌دهد. مسیرهایی که احتمالا تا ۲۰ سالگی به مرور تکمیل می‌شود. مشکل عدم تمرکزی که به واسطه ابزارهای دیجیتالی پدید آمده است، در حقیقت فرصت شکل‌گیری این مسیرهای حیاتی در مغز را کاهش می‌دهد.

آزمایش‌های دیگر

در آزمایشی دیگر، مقایسه‌ای بین دو نسخه از یک مقاله انجام شد؛ یکی به صورت چاپی و دیگری به صورت الکترونیکی با امکان کلیک بر روی موضوعات مرتبط. فرضیه پژوهشگران این بود که افراد با مطالعه نسخه الکترونیکی به دلیل امکان جستجو و بررسی عمیق‌تر مطالب، درک بهتری از آن خواهند داشت. با این حال، نتایج خلاف انتظار بود!

در آزمایش دیگری، علاوه بر متن مقاله، یک فیلم یا فایل صوتی مرتبط نیز ارائه شد. اما افزودن این فایل دیداری یا صوتی، به جای افزایش درک مطلب، باعث کاهش آن شد!

مغز ما دارای «بار شناختی» یا ظرفیتی مشخص Cognitive Load)) است که «حافظه کارگر» برای انتقال اطلاعات به «حافظه بلندمدت» از آن استفاده می‌کند. هنگامی که ما دائماً در حال جستجو و کلیک بر روی موضوعات مرتبط هستیم، از متن اصلی دور می‌شویم و این امر بیشتر از «بار شناختی» ما خواهد بود. این موضوع در مورد فیلم‌های آموزشی نیز صدق می‌کند و در نهایت منجر به یادگیری بی‌کیفیت می‌شود.

نقش تمرکز در یادگیری

همانطور که اشاره شد، تمرکز نقش کلیدی در یادگیری و سپردن اطلاعات به حافظه دارد. کتاب‌های چاپی با حذف عوامل مزاحم و تمرکز بر روی یک منبع واحد، به این امر کمک می‌کنند.

در مقابل، کتاب‌های الکترونیکی با ارائه امکانات متعدد و ایجاد حواس‌پرتی، تمرکز را مختل کرده و یادگیری را تحت الشعاع قرار می‌دهند.

همانطور که نوشیدن یک فنجان چای ناب به زمانی برای دم کشیدن و رها شدن از دغدغه‌ها نیاز دارد، یادگیری نیز روندی تدریجی است که در گذر زمان و با صبر و حوصله شکل می‌گیرد. ابزارهای متصل به اینترنت، دریچه‌ای نو به دنیای دانش گشوده‌اند و فرصت‌های بی‌شماری برای یادگیری در اختیار دانش‌آموزان قرار داده‌اند. با این حال، این ابزارها به تنهایی قادر به نهادینه کردن دانش در ذهن و جان دانش‌آموزان نیستند.

همانطور که طعم گس و تلخ اولیه چای به مرور به طعم لذت‌بخش و دلچسبی تبدیل می‌شود، فهم عمیق مفاهیم نیز نیازمند تأمل و تفکر عمیق است. این تأمل و تفکر در غوغای دنیای دیجیتال و در میان انبوه اطلاعات پراکنده، به ندرت اتفاق می‌افتد.

آموزش الکترونیکی، همچون نهالی نوپا، هنوز در حال رشد و تکامل است و برای درک ابعاد کامل آن، نیازمند مراقبت و ظرافت هستیم. در کنار استفاده از ابزارهای دیجیتال، ضروری است که زمانی مشخص در روز را به مطالعه عمیق از طریق کتاب‌های چاپی اختصاص دهیم. کتاب‌ها، با محتوای غنی و ساختار منظم، بستری مناسب برای تمرکز و تعمیق یادگیری فراهم می‌کنند.

همانطور که نور شمع، گرمای مطبوعی به فضا می‌بخشد، توجه کامل به مطالب درسی، نوری روشن بر ذهن دانش‌آموز می‌تاباند و مسیر یادگیری را روشن‌تر می‌کند. ابزارهای هوشمند، هرچند یاری‌گر دانش‌آموزان هستند، اما نمی‌توانند جایگزین تمرکز و تعمق حاصل از مطالعه عمیق کتاب‌ها شوند.

قابل ذکر است که برای مطالعه بیشتر در خصوص ویژگی‌های مغز و تاثیر آن بر ذهن، کتاب «کم‌عمق‌ها: اینترنت با مغز ما چه می‌کند؟» نوشته «نیکلاس کار» پیشنهاد می‌شود.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا