اخبار گوهرشادافغانستانتازه هاخبر

تشکیل خانواده با ازدواج مجدد

فرزندی را به تنهایی بزرگ کردن، دردسرهای خاص خودش را دارد، در مورد چالش‌های تک والدی در مقالات قبلی به شکل مفصل توضیح داده شد. اینکه زن و مرد مکمل هم هستند و نبود یکی از آن‌ها، در کنار سایر مشکلات، باعث عدم نقش‌پذیری یکی از والدین در فرآیند جامعه‌پذیری فرزندان می‌شود. این پدیده باعث می‌شود که درون فرزندان خلأهای عاطفی ناشی از نبود یکی از والدین اتفاق بیفتد. اگر در این فرآیند مادر ازدست‌رفته باشد جنسیت فرزندان بیشتر به سمت جنسیت مردگونه حرکت می‌کند و اگر پدر ازدست‌رفته باشد جنسیت فرزندان به سمت جنسیت زن‌گونه می‌رود.

دلیل این اتفاق این است که فرد با الگوهای جنسیتی زنانه یا مردانه در خانواده آشنا نیست، همچنین اگر میزان تعهد والد به خانواده دچار خلل شود و به دلیل نیازهای عاطفی و جنسی تمایل به مرد یا زن دیگری پیدا کند، این فرآیند در الگوگیری زندگی اجتماعی فرزندان تأثیر منفی خواهد داشت. چون نقش‌های پدری و مادری نقش‌های متفاوتی است و اگر والد مادر باشد و بخواهد نیازهای مالی فرزندان را هم برآورده کند خودبه‌خود زن باید نقش مرد خانواده را هم ایفا کند، بنابراین میزان رسیدگی به حوزه‌های تربیتی فرزندان هم با مشکل مواجه می‌شود.

با وصف این موارد، ممکن است به این بیندیشید که تک والد بهتر است ازدواج مجدد کرده تا این گونه خانواده‌ها بهتر مدیریت شوند و فرزندان نه تنها از وجود هر دو بهرمند شوند که تربیت درستی را نیز کسب کنند اما نکته اساسی همینجاست، اینکه اگر در چنین خانواده‌هایی، تک والد؛ پدر یا مادر تصمیم به ازدواج مجدد بگیرند، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ تحقق این امر ممکن است به آسانی گفتن آن نباشد، زیرا در نخست این فرزندان هستند که با این تصمیم والد روبه رو شده و احتمالا مخالفت کرده و اعتراض ‌کنند. اگر تعداد فرزندان بیشتر از یکی باشد و سن آن‌ها نیز بزرگ، ممکن است دو حالت رخ دهد؛ یا والد را درک کرده و با ازدواج مجدد موافقت می‌کنند و یا بشدت مخالفت کرده و نسبت به آن اعتراض می‌کنند.

البته در اینجا، سن والد نیز می‌تواند چالش دیگری باشد، در صورتی که والد به لحاظ سنی در دوره‌ی جوانی، میان‌سالی و یا هم کهن‌سال باشد، هر دوره‌ی سنی، چالش‌های خاص خودش را دارد. و نکته‌ی دیگر اینکه، اگر والدی که ازدواج می‌کند پدر و یا مادر باشد و یا همسر قبلی به دلیل فوت یا طلاق از همدیگر جدا شده باشد، نیز می‌تواند فاکتورهای دیگری باشند که می‌تواند در پذیرش کودکان نقش داشته باشد. وجود پدر و یا مادر ناتنی، ممکن است به لحاظ اقتصادی، اجتماعی و یا عاطفی کمک حال خانواده باشد اما کنار آمدن فرزندان با این موضوع، خود چالش دیگری است که باید ازدواج مجدد کرده باشید تا آن را درک کنید.

در مطلب حاضر به چیستی ازدواج مجدد و ویژگی‌های چنین خانواده‌ها خواهیم پرداخت. اگر شما در حال حاضر خانوادتان را به تنهایی سرپرستی می‌کنید و تصمیم به ازدواج مجدد دارید، این مطلب را ازدست ندهید.

خانواده حاصل از ازدواج مجدد

خانواده حاصل از ازدواج مجدد زمانی تشکیل می‌شود که طلاقی انجام شود یا یکی از دو همسر فوت کند. در این صورت، زن یا شوهر با ازدواج با فرد دیگری که او هم طلاق گرفته یا ازدواج نکرده، خانواده‌ای تشکیل می‌دهد که خانواده حاصل از ازدواج مجدد نامیده می‌شود.

خانواده‌ی حاصل از ازدواج مجدد ترکیب جدیدی از افرادی است که در مقایسه با گذشته، با مشکلات و تعامل‌های ویژه‌ای روبه رو است. این خانواده‌ها با وظایف جدیدی مواجه می‌شوند که با دیگر خانواده‌ها متفاوت است. آن‌ها به صورت نظام‌داری با شبکه‌های پیچیده خویشاوندی سر و کار دارند، باید هدف‌هایی نامشخص را تعیین کنند، الگوهای تعاملی را در جهت کمک به پیوستگی خانواده به وجود آورند، و به هدف‌های توافقی دست یابند.

عکس: شبکه‌های اجتماعی

ترکیب خانواده حاصل از ازدواج مجدد عبارتند از:

  • زن و شوهر بدون فرزند
  • زن و شوهر با فرزند از دو طرف (زن دارای فرزند از شوهری دیگر و مرد دارای فرزند از زنی دیگر)
  • زن و شوهر با فرزند شوهر
  • زن و شوهر با فرزند زن
  • زن و شوهر با فرزندان تنی و ناتنی

این خانواده‌ها با هر ترکیبی، با شرایط جدیدی متفاوت با خانواده قبلی رو به رو هستند که باید با موقعیت و وضعیت جدید سازگار شوند.

ویژگی‌های خانواده‌های حاصل از ازدواج مجدد

  • از ویژگی‌های اعضای خانواده‌هایی که در اثر ازدواج مجدد شکل می‌گیرند، مثبت اندیشی زوجین در زمینه چگونگی زندگی خانواده است.
  • دو هسته‌ای بودن، ویژگی دیگر چنین خانواده‌هاست، به این معنی که چنین خانواده‌ای زیر مجموعه‌های متعددی دارند که خویشاوندان دو خانواده پیوند یافته را در بر می‌گیرد که از جمله آن‌ها دخترها یا پسرهای کاکا، عمه‌ها، ماماها، یا خاله‌ها و پدر و مادر متعلق به ناپدری و پدر و مادر متعلق به نامادری قابل ذکراند.
  • خانواده‌هایی که به این ترتیب به وجود می‌آیند به علت عدم اعتماد ناشی از ازدواج اول، از سرمایه‌گذاری در روابط اکراه دارند.
  • زن و شوهر این گونه خانواده‌ها هر یک با افرادی متعلق به دو خانواده (خانواده قبلی و خانواده جدید) با فرهنگ‌های متفاوتی رو به رو هستند و حصول توافق با آن‌ها مستلزم قبول مشکلات جدید است.
  • فرزندان این خانواده که از دو خانواده با قواعد و سبک‌های زندگی متفاوت زیر یک سقف قرار گرفته اند، اغلب در تعارض‌اند و شاهد تعارض والدین خود نیز هستند.
  • در بسیاری از موارد، بین فرزند خوانده‌ها مشکلاتی به صورت هم‌چشمی یا حسادت پیش می‌آید یا بین مادر واقعی و مادر خوانده رقابت‌هایی به وجود می‌آید که زندگی خانوادگی را تحت الشعاع قرار می‌دهد.
  • رشد این خانواده‌ها در طی مراحلی انجام می‌گیرد که هر مرحله مستلزم توافق مجدد و سازمان‌دهی یا شبکه ارتباطی پیچیده است و احتمالا سال‌ها طول می‌کشد تا خانواده به وحدت و یکپارچگی برسد.

باید تذکر داده شود که برای تشکیل روابط جدید، به هیچ وجه نباید وفاداری‌های گذشته به خانواده پیشین فراموش شود. بسیاری از افراد خانواده جدید ممکن است چنین تصور کنند که دیگر نباید در مورد زندگی گذشته خود فکر کنند و بهتر است آن را فراموش کنند. این سرکوبی به جای سازگاری، موجب تنفر، محرومیت، انزوا و افسردگی می‌شود. نکته مهم در این مورد آن است که خانواده به جای آنکه دفع کننده باشد، باید جذب کننده باشد. یکی از راه‌هایی که اعضای خانواده را به هم نزدیک و مرتبط می‌سازد این است که آنان تشویق شوند در برنامه‌هایی مثل: رفتن به تفریح، بازی‌های دسته جمعی، و دید و بازدید شرکت کنند و از شرکت در کارهای تعاملی و تعاونی استقبال کنند.

توصیه اکید این است که ناپدری و نامادری باید در مورد فرزندان تنی و ناتنی عدالت و تساوی را رعایت کنند و به همه آن‌ها به یک چشم نگاه کنند. بنابراین، والد ناتنی باید قبل و بعد از ازدواج مجدد، مشکلات حول و حوش روابط گذشته و نحوه تأثیرگذاری آن‌ها را بر روابط خانواده جدید بررسی کند و مورد بحث قرار دهد.

فراهم کردن امکان تحصیل برای کمک به خانواده‌های حاصل از ازدواج مجدد به انطباق، سازگاری و رشد اعضای منجر می‌شوند. والد ناتنی اغلب در مورد منضبط بار آوردن بچه‌های همسر خود مردد و نامطمئن است.

به طور کلی اگر ازدواج به‌ شکل صحیح انجام شود برای کودکان قابل‌پذیرش است، اما درهرحال وجود پدر یا مادر ناتنی باعث تغییرات زیادی در خانواده می‌شود که گاه این تغییرات مثبت و گاهی منفی هستند. مثلا وقتی ناپدری وارد زندگی کودکان می‌شود، کودکان احساس آسودگی اقتصادی می‌کنند اما ممکن است وجود ناپدری در زندگی برخی کودکان باعث ایجاد مشکلاتی شود، چراکه منجر به عدم سازگاری، تغییر در نقش و رفتار کودک، رقابت در جهت کسب محبت از مادر، سردرگمی در هویت‌یابی و دشواری در شکل‌گیری رفتار طبیعی می‌شود و علاوه بر این‌ها ممکن است آسیب‌های اجتماعی پنهان دیگری را نیز را در پی داشته باشد لذا در این‌گونه خانواده‌ها، ازدواج مجدد باید با توجه به نوع جنسیت و سن فرزندان، همچنین زمان انجام این امر (با توجه به فاصله زمانی از دست دادن یکی از والدین تا ازدواج مجدد) انجام شود تا راحت‌تر از سوی کودکان موردپذیرش قرار گیرد. بنابراین، از همسران تقاضا می‌شود تا همه جوانب را سنجیده و اقدام به ازدواج مجدد کنند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا