زن و ادبیات

حمیرا قادری، ستاره‌ی درخشان در دنیای نویسند‌گی

حمیرا قادری، تاسیس کننده‌ی انجمن (سوزن طلایی) در ۳ حوت ۱۳۵۸خورشیدی از یک پدر و مادر هراتی در کابل زاده شد.

قادری در مورد فضای خانواده‌اش چنین بیان می‌دارد: «پدرم نزدیک سی سال است معلم است و مادرم همواره زن خانه بوده است. هر دو به عقایدم احترام گذاشته‌اند با وجود تفاوت‌های بسیار. پدرم مردی بسیار روشنی است. معمولاً تمام دختران فامیل برای حل مشکلات‌شان به پدرم زنگ می‌زنند، پدرم هیچگاه با زن به عنوان جنس دوم برخورد نکرده است. یقین دارم مرا از چهار پسرش بیشتر دوست دارد.»

قادری در مورد انگیزه‌ی نوشتارش چنین می‌گوید: «بیش از حد عاطفی هستم و احساسی. خیلی دوست داشتم احساساتم را بروز بدهم و در موردشان حرف بزنم. ساعت کلاس‌های انشاء بهترین فرصت بود تا خودی نشان بدهم.  بعد هم کتابخانه کوچک پدرم مرا با دنیای داستان و رمان آشنا کرد. خواندن‌های بسیار و دنیایی احساسی خودم مرا به  داستان نویسی شوق داد. البته در همان دوره‌ای که دخترهای دوره طالبان در هرات خامک دوزی می‌کردند و مادرم هم گلدوز ماهری بود، من تلاش می‌کردم بیشتر بنویسم، تا کم نیاییم. آخر دخترها یخن‌های دوخته شده را به یک عالمه پول می‌فروختند، اما داستان‌های مرا کسی یک پول هم نمی‎‌خرید.»

حمیرا از سال۱۳۷۰ قلم نویسندگی به دست گرفت و در پایان داستانش در یکی از جلسات مورد نقد و بررسی قرار گرفت. در سال ۱۳۷۹ برای ادامه‌ی تحصیل روانه‌ی ایران شد و دوره‌ای کارشناسی و کارشناسی ارشد را در رشته‌ی زبان و ادبیات دری سپری نمود.

حمیرا قادری از پایان نامه‌اش تحت عنوان( نقد و بررسی روند داستان نویسی در هرات از ۱۲۹۸تا ۱۳۸۰) به رهنمایی سیروس شمیسا در دانشکده زبان و ادبیات فارسی و زبان‌های خارجی دانشگاه علامه طباطبایی دفاع نمود.

دوکتور حمیرا جهت کسب سند دوکتورا وارد دانشگاه تهران شد و در رشته زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران به تحصیل پرداخ.ت باید یادآور شد که او یکی از محصلین فعال دوکتور شفیع کدکنی بود. او  هنگامی‌ که محصل دوره‌ی دوکتورا بود، توانست سه کتاب خود را که حاصل سه دهه فعالیت‌های او در عرصه‌ی زبان و ادبیات بود را به چاپ برساند.

همچنان توانست تحت عنوان مدیر انجمن هنرمندان و فرهنگیان افغان مقیم ایران فعالیت خود را آغازکند.

پس از اتمام دوره‌ی دوکتورا به افغانستان بازگشت و به حیث استاد دانشگاه و مشاور وزیر کار و امور اجتماعی ایفای وظیفه نمود. دوکتور حمیرا قادری جهت کسب دوکتورای دوم خود وارد جامعه‌‌ی علمی هند شد و در سال ۲۰۱۴ این دوره را نیز موفقانه به اتمام رسانید. و در هنگام فعالیت در وطن سه کتاب دیگر را به کارنامه‌ی ادبی‌اش افزود.

داستان‌های حمیرا قادری در نشریاتی چون روزنامه‌ی اتفاق اسلام، اورنگ هشتم، هفت قلم، هزار و یک شب و مجله‌ هری چاپ شده است.

دو داستان بانو حمیرا در کتابی زیر عنوان گنبد کبود که مجموعه‌ای از نوشته‌های داستان نویسان معاصر هرات است به چاپ رسیده است‌.

(نقش شکار آهو) اثری دیگر از بانو حمیرا است که در ویژه برنامه‌ی شب‌های کابل که از سویخانه ادبیات افغانستان برگزار شده بود، مورد نقد و بررسی قرار گرفت. در این جلسه ضیا قاسمی، شاعر و منتقد ادبی و خسرو مانی، نویسنده به نقد از آثار حمیرا قادری پرداختند.

حمیرا قادری بیان داشته است که محتوا (نقش شکار آهو) در برگیرنده‌ی مسائل و مشکلات مربوط به زنان بوده که آن را به زبان نامتعارف بیان کرده است.

این کتاب مانند دیگر آثار او که در عرصه‌ی ادبیات داستانی داشته به مصایب و مشکلاتی که زنان چه در جوانی و چه در سن بالاتر آنرا تحمل می‌کنند، پرداخته است. در این اثر با دو نسل متفاوت برخور می‌کنیم. یک نسل به عنوان دختر و یک نسل به عنوان مادر که مادر هم قربانی عرف اجتماع است و دختر هم به نوعی قربانی این رسم و عادات می‌باشد.

خانم حمیرا قادری در مورد کتابش بیان می‌دارد که این اثر تلاشی بود برای متفاوت نوشتن. زبان معیار و بومی در این نوشته برایم بسیار ارزش داشت همچنین تکنیکی که من در زاویه دید این اثر به کار برده بودم.

رقص در مسجد کتاب حمیرا قادری از سوی «یواسای تودی» میان پنج بهترین کتابی معرفی شد که نباید از دست داده شود. نیویارک تایمز آن را در صدر کتاب‌هایی قرار داده که برای ادب‌دوستان سفارش می‌شود. این کتاب به شکل خاطره‌نویسی-یکی از ژانرهای مشهور- نوشته شده است و دارای سیزده فصل می‌باشد. نویسنده تلاش کرده تا با روایت زن‌ستیزی‌های موجود در افغانستان، نگاه دنیا را به سمت این پدیده جلب کند.

نامه‌های حمیرا قادری به فرزندش، راوی درد دوری از فرزند و فرهنگ مردسالار افغانستان است. قوانین و سنت‌هایی که او را از دیدن و شنیدن صدای فرزندش سال‌ها محروم ساخت. مانند هر اثر ادبی، این کتاب نیز دارای نکات مثبت و منفی خاص خودش است. اما با نگاهی کلی می‌توان گفت که حمیرا قادری روایت‌گر ماهر و توانمندی است. روایت‌های او شاید برای مخاطب خارجی شبیه فیلم‌های هالیوود باشد. ولی او توانسته با نظم خاص و ماهرانه، گوشه‌های مختلفی از دردهای بانوان کشور و مبارزه آن‌ها برای تغییر را بیان کند. نکته‌ی مهم حضور مردانی چون پدرکلان، پدر و برادر حمیرا است که او را در مقاطع مختلف زندگی حمایت کردند.

از مجموعه آثار گهربار دیگر این بانو می‌توانیم به گوشواره‌ی انیس، بررسی روند داستان نویسی افغانستان، نقره دختر دریای کابل، اقلیما، گزیده اشعار معاصر افغانستان و… اشاره کنیم.

وی به خاطر داستان (باز باران اگر می‌بارید) موفق به دریافت لوح تقدیر در سومین دوره‌ی جایزه‌ی ادبی صادق هدایت در سال ۱۳۸۳ شد و به همین خاطر از سوی سید مخدوم رهین وزیر فرهنگ وقت افغانستان مورد تقدیر قرار گرفت. بانو قادری نخستین نویسنده‌ی افغان است که موفق به دریافت این لوح شده است.

بانو حمیرا در مورد مشکلات نویسنده‌گی بیان می‌دارد که من به عنوان یک نویسنده و نه یک نویسنده زن، اولین مشکلی را که احساس می کنم، حوزه بسیار خالی از منتقد است. یعنی در جامعه ما منتقد ادبی به صورت تخصصی اصلا وجود ندارد. این مساله عرصه ادبیات داستانی را به شدت رنج می دهد.

حالا من یا یک دوست دیگر که به عنوان نویسنده، نقد هم می کنیم، ممکن است به خطا برویم و ممکن است سرنوشت یک نویسنده یا یک اثر را با نقد اشتباه تغییر بدهیم.

(سوزن طلایی) انجمن ادبی است که بانو حمیرا قادری موسس آن می‌باشد. که به گونه‌ی آنلاین به دختران و پسران افغان دوره آموزش داستان نویسی و کتاب خوانی را برگزار می‌کند.

مستوره مهاجر یکی از اشتراک کننده‌گان انجمن در این زمینه بیان می دارد که: عضویت در انجمن سوزن طلایی تجربه خیلی خیلی خوبی بود. من توانستم مطالب ارزنده‌ی بیاموزم و همچنان آموختم که چه کتاب های بخوانم که روی داستان نوشتنم تاثیر خوبی بگذارد. و اینکه رعایت چه اصولی می‌تواند من را در آینده به یک داستان نویس خیلی موفق تبدیل کند.

نویسنده: قدسیه امینی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا