اخبار گوهرشادمقالات

جایگاه تحصیل دختران در اسلام (۲)

نویسنده: مهدی مظفری

در هفته گذشته بخش نخست این مقاله، تقدیم خوانندگان گرامی شد، حال در شماره دوم این پژوهش به رابطه علم و قرآن می‌پردازیم و می‌خواهیم نظر قرآن را در مورد تحصیل دختران کشف کنیم.

قرآن- تحصیل برای همه الزامی است!

نخستین منبع‌ای که می‌خواهیم از آن نظر اسلام را درباره تحصیل دختران کشف کنیم، کتاب(قرآن) است. این کتاب که سرچشمه همۀ معارف اسلامی است، اشارات بی‌شماری به علم و تحصیل دختران کرده است. برخی از این اشارات قرآن صرفا جنبه تشویقی-ترغیبی دارد و برخی دیگر تحصیل علم را الزام‌آور می‌داند.

آیاتی که انسان‌ها را به فراگیری علم رغبت می‌دهد، به دو گونه در حوزه دانش و دانشمندان وارد شده است؛ تعدادی از آیه‌های قرآن، ویژگی‌های عالمان را متذکر می‌شود و از این طریق مخاطبانش را به اکتساب علم تشویق می‌کند و شماری دیگر با ذکر پاداش و امتیازات عالمان و آگاهان، عموم انسان‌ها را به دانشمندی و تحصیل علم ترغیب می‌نماید. مانند آیات ذیل:

«اجْعَلْنِى عَلَى خَزَایِنِ الاْرْضِ اِنِّى حَفِیظٌ عَلِیمٌ»(یوسف، ۵۵)؛ ([یوسف گفت:] مرا سرپرست خزاین سرزمین [مصر] قرار ده، که من نگاهبانى آگاهم).

«اِنَّ اللهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ طَالُوتَ مَلِکاً قَالُوا اَنَّى یَکُونُ لَهُ الْمُلْکُ عَلَیْنَا وَنَحْنُ اَحَقُّ بِالْمُلْکِ مِنْهُ وَلَمْ یُوْتَ سَعَهً مِنْ الْمَالِ قَالَ اِنَّ اللهَ اصْطَفَاهُ عَلَیْکُمْ وَزَادَهُ بَسْطَهً فِى الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللهُ یُوْتِى مُلْکَهُ مَنْ یَشَاءُ وَاللهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ»(بقره، ۲۴۷)؛

خداوند طالوت را براى زمام‌دارى شما برگزیده است. گفتند: چگونه او بر ما حکومت کند با این که ما از او شایسته‌تریم و او ثروت زیادى ندارد؟! گفت: خدا او را بر شما برگزیده و او را در دانش و توانایى جسمانى، فزونى بخشیده است. خداوند مُلکش را به هر کس بخواهد مى‌بخشد؛ و احسان خداوند گسترده است و [از لیاقت افراد] آگاه است.

دو آیه فوق به ویژگی حسن مدیریت حضرات یوسف و طالوت اشاره دارد. در آیه اول، حضرت یوسف خطاب به پادشاه مصر می‌گوید چون از خزانه‌داری و حفاظت از بیت‌المال آگاهی دارم (انی علیم)، لازم است که مرا به خزانه‌داری منسوب کنی. در آیه دوم هم، خداوند با کلمات «وَزَادَهُ بَسْطَهً فِى الْعِلْمِ» به حسن مدیریت و زمام‌داری حضرت طالوت اشارت می‌کند.

«يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ»(مجادله، ۱۱)؛

خدا آن‌هايى را كه ايمان آورده‌اند و كسانى را كه دانش يافته‌اند به درجاتى برافرازد، و خدا به كارهايى كه مى‌كنيد آگاه است. در این آیه علم و ایمان دو عنصری معرفی شده است که انسان را به درجات رفیع معنوی می‌رساند. غیر از این آیه، آیاتی دیگر هم هست که امتیازها و پاداش‌های منحصر به فردی را برای دارندگان دانش بازگو می‌کند.

بخشی دیگر از آیات مرتبط با علم، دانش‌آموزی و دانشجویی را الزامی می‌شمارد. این آیات که تعدادشان ۲۷ آیه است با فعل دستوری « اعلَمُواْ » همه را به درک و دانستن فرا می‌خواند. اینگونه آیه‌های قرآن خوانندگانش را به معرفت به خدا (ٱعلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ بِكُلِّ شَيۡءٍ عَلِيم)، درک هستی (ٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ يُحۡيِ ٱلۡأَرۡضَ بَعۡدَ مَوۡتِهَا)، عالم غیب(وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّكُمۡ إِلَيۡهِ تُحۡشَرُونَ)، معارف دینی و… دعوت می‌کند.

بررسی این آیات و بسیاری از آیات مرتبط با علم بیانگر آن است که اصولاً قرآن کریم به عنوان منبع اصلی دین اسلام، تاکید جدی بر فراگیری علم و دانش دارد؛ تا جایی که تحصیل دانش را الزامی می‌شمارد و کسانی را که از علم بهره‌ای نبرده‌اند با آنان(دانشمندان) قابل مقایسه نمی‌داند؛ «هَلۡ يَسۡتَوِي ٱلَّذِينَ يَعۡلَمُونَ وَٱلَّذِينَ لَا يَعۡلَمُونَ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ»(زمر، ۹).

در قرآن، تحصیل به عنوان یک وسیله برای رشد و توسعه انسان‌ها، بهبود جامعه و برقراری عدالت اجتماعی معرفی شده است. همچنین، قرآن و اسلام به دانش و تحصیل آن به عنوان وسیله‌ای برای تفکر، اندیشیدن و برنامه‌ریزی اجتماعی و شخصی ارزش قائل است و آن را همانند چراغی نورافکن و تاریک‌زدا می‌داند که راه‌های فراروی زندگی افراد جامعه(چه مرد و چه زن) را واضح و روشن می‌کند.

از دید کتاب خدا، مرد و زن برابر است و اکتساب علم، این عنصر قدرتمند را برای هر دو ضرورتی اجتناب‌ناپذیر می‌داند. اگر چه قرآن در مخاطباتش در بیشتر مسائل از جمله مسئله علم از واژه‌های مذکر استفاده کرده است؛ اما این نباید ما را به این فکر بیندازد که قرآن جنس مؤنث را به علم فرا نخوانده است. چرا که تمام آیات مرتبط با تحصیل علم همانند خطابات دیگر قرآن «یاایهاالناس» و «یاایهاالذین آمنوا» و «یا اولی الالباب» عمومی است و جنس مؤنث و مذکر را شامل می‌شود. ضمنا به قول ادیبان و قرآن‌شناسان برخی عمومات و کلیات از «تخصیص» ابا دارد و لحن و بیان به گونه‌ای است که قابل تخصیص نیست و مطلب آن چنان است که برای عقل قابل تبعیض نمی‌باشد. مثلا درباره علم و تقوی در قرآن آمده است:

آیا کسانی که دانا و عالم هستند با کسانی که نادان و جاهلند، مساوی هستند(زمر، ۹).

درباره «تقوا» هم گفته شده:

«أَمۡ نَجۡعَلُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّـٰلِحَٰتِ كَٱلۡمُفۡسِدِينَ فِي ٱلۡأَرۡضِ أَمۡ نَجۡعَلُ ٱلۡمُتَّقِينَ كَٱلۡفُجَّارِ»(سوره ص، ۲۸)

و باز فرموده:

«إِنَّ أَكۡرَمَكُمۡ عِندَ ٱللَّهِ أَتۡقَىٰكُمۡ إِنَّ ٱللَّهَ عَلِيمٌ خَبِير»(حجرات، ۱۳).

در همه این موارد صیغه‌ها مذکر است. آیا می‌توان ادعا کرد، آنچه درباره «تقوا» گفته شده اختصاص به مردها دارد و شامل زنان نیست؟ در این صورت زن‌ها و دخترها باید از کلیه احکام و فرایض معاف باشند!.  پس بیشتر تعبیرات قرآنی اطلاق دارد و مقید به رجولیت نیست و اختصاص از آن فهمیده نمی‌شود.

در نتیجه وقتی قرآن با واژگان مذکر علم را نور و بینایی معرفی می‌کند، نمی‌توان گفت که از نظر اسلام تنها بر مردها لازم شده که از ظلمت خارج شوند و به روشنایی برسند، اما زن‌ان و دختران چنین وظیفه‌ای ندارند و باید همچنان در ظلمت جهل و نادانی باقی بمانند.

باری، خداوند فکر و استعداد درس خواندن، و میل و شوق به آن را همان طور که در مرد قرار داده در زن هم قرار داده و منع او چیزی جز جلوی استعداد خدا دادی را گرفتن نیست.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا