مقالات

توقف توسعه علمی و عوامل آن در افغانستان (۱)

نویسنده: مهدی مظفری

چکیده

توسعه علمی یک جامعه مستلزم پشت‌سر گذاشتن چهار فرایند است. این مراحل به ترتیب از این قرار اند: آموزش، تحقیق و توسعه، عمومیت‌سازی دانش و فناوری و تسهیل‌گری در انتقال دانش. جوامع از لحاظ علمی نظر به این فرایند، پیشرفته و توسعه‌یافته گفته می‌شود. هر اندازه که یک کشور به هر کدام از پله‌های ترقی علمی بپردازد، همان قدر از نظر دانش و فناوری توسعه‌یافته گفته می‌شود. در افغانستان مدرن پروژه توسعه علمی زمانی کلیک خورد که کشور به ثبات سیاسی رسید و امنیت نسبی در آن حاکم شد. در این بستر، صدها هزار مرکز علمی و آکادمیک تأسیس شد. همچنین وزارت‌های تعلیم-تربیه و تحصیلات عالی از سوی دولت و نهادهای بین‌المللی تقویت گردید. به همین ترتیب صدها هزار دانش‌آموز و محصل جذب مکاتب و دانشگاه‌ها شد. این‌ها همه در دو دهه (۲۰۰۱-۲۰۲۱)  صورت گرفت. پس از این دو دهه متأسفانه موتور توسعۀ علمی در کشور از حرکت ایستاد و پروژۀ پیشرفت علمی در پلۀ نخستش متوقف ماند. مقاله حاضر پس از هشدار توقف توسعه علمی در افغانستان، به عوامل این توقف نیز می‌پردازد. نتیجه تحقیق این شد که مهاجرت بی‌رویه و بی‌بازگشت نخبگان، سیاست‌ها و قوانین، تعلیق همکاری‌های بین‌المللی و شکست پروژۀ فرهنگ علمی باعث توقف پروژه توسعه علمی در افغانستان شده است. روش تحقیق در این مقاله استنباطی -استدالی و کتابخانه‌ای است.

کلیدواژه‌ها: توسعه، علم، توسعه علمی، افغانستان، عوامل توسعه علمی، توقف توسعه علمی.

مقدمه

بدون شک هر یک از کشورها و ممالک جهان یا در گذشته تجربه شکوفای علمی داشته و یا اینکه در حال حاضر در صنعت دانش و فناوری مشغول هستند و چشم مردمان جهان را به آخرین یافته‌های علمی خود دوخته‌اند. این برای کشورها افتخاری بس بزرگ و محترم است که از جایگاه علمی خاصی برخوردار باشند.

نگاهی به گذشتۀ دور افغانستان، به ما گذشتۀ سبز و شکوفای این کشور را یادآور می‌شود. قرن‌ها قبل که کشور از دست خودکامگان و بیگانه‌گان به دور بود، در میدان توسعه علمی و پیشرفت علوم ادبی جزء سرآمدان به حساب می‌آمد؛ به گفتۀ آقای غبار-نویسنده کتاب افغانستان در مسیر تاریخ- «شهرهای افغانستان مرجع علما، فضلا و هنرورزان سایر ممالک جهان بود»(غبار، ۱۳۹۱، ۹۹). هر باشندۀ این مرز و بوم وقتی به گذشتۀ مهدش فکر می‌کند، احساس غرور و افتخار برایش دست می‌دهد که جلال‌الدین محمد بلخی موصوف به مولانا، ابن سینای بلخی-فیلسوف، سنایی غزنوی و جامی هروی-شاعر و کسانی دیگر که در حوزۀ علم و ادب آثاری بی بدیل از خود برای جهانیان بر جای گذاشته‌اند، روزگاری در همین مهد زیسته‌اند و به نبوغ رسیده‌اند.

اینک(در عصر مدرن) اما، افغانستان از لحاظ علمی در وضعیت نامطلوبی به‌سر می‌برد. دانشگاه‌های کشور تا کنون(۱۴۰۲ش/ ۲۰۲۳م) در جداول آمارهای علمی که از سوی سازمان‌های معتبر جهانی پس از تحقیق و دقت منتشر می‌شود، هیچ رتبۀ علمی کسب نکرده و مقاله‌یی که نمایندگی خوب از جایگاه علمی کشور کند، در ژورنال‌هایی که دانشگاه‌های جهان را رتبه‌بندی می‌کنند، ثبت نشده است. (نگارنده، به‌عنوان نمونه، اسم کشور و اسامی دانشگاه‌های کابل، هرات و بلخ را در سایت مجله تایمز و پایگاه استنادی علوم جهان اسلام (ISC) که دانشگاه‌های جهان را در سال جاری(۱۴۰۲/۲۰۲۳) رتبه‌بندی کردند، جستجو کرد و هیچ اثری از افغانستان و دانشگاه‌های آن نیافت.)

اندیشیدن به گذشتۀ سبز و پرافتخار، اما حال نامطلوب و اسفناک افغانستان هر پژوهشگری را به فکر فرو می‌برد که چه شد این کشور از صدر به ذیل سقوط کرد؟ چه عواملی علم و فرهنگ کشور را تحت الشعاع قرار می‌دهد و آنرا از پویایی می‌اندازد؟ و آیا امکان این است که یک بار دیگر، افغانستان به مثل گذشته‌اش در مسیر توسعه علمی قرار بگیرد؟.

بی‌تردید پروژه‌های کلان توسعه علمی در سال‌های مختلف از سوی دولت‌های مختلف و نهادهای بین‌المللی در افغانستان تطبیق شده بود. امّا اینکه چرا این پروژه‌ها به ثمر مطلوب نرسید و کشور را از ورطۀ عقب‌ماندگی علمی نجات نداد، اینجاست که باید سرگذشت علمی افغانستان را مخصوصا در دوران مدرن مورد مطالعه و مداقه قرار دهیم، بلکه توقف توسعه علمی و عوامل آنرا در افغانستان شناسایی کرده و راه برون‌رفت از وضعیت نامطلوب علمی را بیابیم. مقاله حاضر تحت عنوان «توقف توسعه علمی و عوامل آن در افغانستان» با مطالعه کتاب‌خانه‌ای و روش استنباطی -استدالی و تحلیلی وضعیت علم در افغانستان (در قرن‌های مختلف مخصوصا قرن 20 و دو دهه اول قرن ۲۱) را بررسیده، نخست خطر توقف پروژه توسعه علمی که دو دهه (۲۰۰۱-۲۰۲۱) در کشور روی‌کار بود را گوشزد می‌کند و سپس به عوامل این توقف می‌پردازد. نگارنده در نتیجه‌گیری تحقیق، چند راهکار پیشنهادی برای برون‌رفت از وضعیت نامطلوب علمی برای دولت نیز پیشنهاد می‌کند.

در حیطه موضوع خاص پژوهش که به‌طور مستقیم «خطر توقف توسعه علمی کشور» را هشدار می‌دهد و «عوامل» آنرا برمی‌شمرد، تا هنوز تحقیقات خوبی صورت نگرفته است؛ حد اقل نگارنده با آن بر نخورده است. امّا مقالات و پژوهش‌هایی_بیشتر در دو سه سال اخیر_ نوشته شده‌اند که «غیر مستقیم» کُندی و حتی توقف سیر قطار توسعه علمی کشور را گوشزد می‌کند. از این پژوهش‌ها می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد:

  • نظری، محمدعلی، (1400)، «نگاهی آسیب‌شناسانه به نظام تحصیلات عالی افغانستان». این تحقیق با نگاه آسیب‌شناسانه به نقاط ضعف سیستم آموزشی کشور پرداخته و مکانیسمی معرفی می‌کند که با آن می‌توان نظام آموزش عالی کارآمد، مؤثر و با ویژگی‌های مطلوب را ایجاد کرد.
  • Ahmadi، H، (2022) «Higher Education of Afghanistan under the Taliban Rule». این پژوهش وضعیت تحصیلات عالی طالبان را تصویر می‌کند. پژوهش پس از برشماری نقاط ضعف این سیستم آموزشی، به ذی‌نفعان این نظام توصیه‌هایی می‌کند که اجرای آنها سیستم تحصیلات عالی کشور را از خطر فروپاشی نجات می‌دهد.
  • Easar، F؛ Azizi، H، (2023)، «Education in Afghanistan since 2001: Evolution and Rullbacks». این تحقیق سرگذشت آموزش-پرورش و تحصیلات عالی افغانستان، از سال 2001 به این سو را بررسی می‌کند. پژوهش، بستر و شرایط جدید علم و آموزش در افغانستان را مطلوب نمی‌داند.
  1. ادبیات تحقیق

1.1.  توسعه

«توسعه» در لغت به معنای فراخی، گشادگی (عمید، 1384، 753)، گشادکردن و فراخ‌کردن (معین، 1383، 1165)، فراخی و وسعت است (دهخدا، 1345، 1115). مفهوم توسعه که به تدریج جایگزین مفاهیم دیگری نظیر «ترقی»، «تکامل» و «رشد» شد، ابتدا از علوم طبیعی استخراج گردید و در مورد فرایند تغییر در جوامع بشری به‌کار گرفته شد (موثقی، 1383، 225). فرایند توسعه، فرایندی دگرگون‌کننده و استحالۀ چندجانبه و دامنه‌داری است که وجوه گوناگون زندگی انسانی اعم از سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی را دربر می‌گیرد (فنی، 1393، 21). همچنین منابع مادی، علمی، فکری و اخلاقی جامعه در مراحل توسعه رشد میآبد. مايكل تودارو، توسعه را به معناي ارتقاي مستمر كل جامعه و نظام اجتماعي به‌سوي زندگي بهتر و يا انساني‌تر می‌داند (تودارو، 1368، 11).

به این ترتیب توسعه عبارت است از: مجموعه‌ای از پله‌های تکاملی که باعث تغییر بنیادی در متغیرهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و علمی بشر شده، و بالآخره سبب شکوفاشدن استعدادهای نهفته و توانایی‌های بالقوۀ یک شیء یا ارگانیسم می‌شود. از همین‌جا جوامع انسانی به دو بخش: پویا (Dynamic) و ایستا (Static) تقسیم می‌شود. جامعه‌های پرتغییر اصطلاحا «جامعه پویا» یا «جامعه متغیر» و جامعه‌های بسیار کم‌تغییر، «جامعه ایستا» یا «جامعه ساکن» نامیده می‌شوند (آریان‌پور، 1357، 478).

1.2.  علم

تعاریف بسیار زیادی می‌توان برای علم قائل شد. برخی علم را به معنای «کسب معلومات به‌صورت سیستماتیک و تنظیم‌یافته» می‌دانند و برخی نیز علم را به معنای «ایجاد خلاقیت»، برخی دیگر به معنای«یک‌نوع فعالیت فکری و اجتماعی» و گروهی علم را یک «تحول فرهنگی» دانسته‌اند (علی‌احمد، 1377، 20). در تعریف‌هایی که عالمان و دانشمندان از علم ارائه کرده‌اند، تفاوت‌ها و تمایزاتی دیده می‌شود. این البته برمی‌گردد به تخصصی که دانشمندان در یک رشته و صنف خاصی از علم دارند. برخی از آنان متخصص علوم تجربی هستند و با شناخت متقن و جامعی که از «علم تجربی» دارند، علم و دانش را تعریف می‌کنند و عدۀ دیگر آنان، در علوم انسانی و اجتماعی تبحّر دارند و  ایشان شناختی که از علم دارند، شناخت «انسان‌شناسانه» و «جامعه‌شناسانه» است. پس تعریف‌های هر یک از دانشمندان از علم و برشمردن ویژگی‌های آن، مربوط به صنفی از دانش می‌شود، نه کل آن. به‌صورت عموم می‌توانیم دو صنف جامع علم را چنین معرفی کنیم:

علوم انسانی و اجتماعی «دانایی‌محور» هستند و به خودشناسی و چیستی معنادار انسان در مناسبات انسان با جهان می‌پردازد، اما علوم تجربی به تولید ابزار برای رفع مشکل و مسایل واقعی و ظاهری زندگی انسان می‌پردازد. پرسش در علم «تجربه‌محور» این است که چه یاد داری (تخصص‌ات چیست) و چه ساخته می‌توانی. اما سوالی که از یک فرد انسان‌شناس و جامعه‌شناس می‌شود، «معرفتی» است و از انسان و مناسبات آن با جهان پیراموش پرسش می‌شود (یسنا، 2020م).

در تعریف علم این را باید گفت که انسان بدون پرسش از چیستی خود و مناسبات معنادارش با چیزها و جهان یک «ربات» ابزارساز است که درکی از معنای هستی‌شناسی و وجودی ندارد. از طرف دیگر انسانی که توانایی ابزارسازی و دانش تجربه‌پذیر ندارد، یک موجود سرگشته و توهم‌زده خواهد بود. بنابر این علوم «تجربه‌محور» و «دانایی‌محور» باید در کنار هم توسعه و گسترش پیدا کند (همان). این دو صنف از دانش با کمک هم، جوامع انسانی را رو به پیشرفت و توسعه برده است. در هر جامعه و در هر‌ زمانی که به [این دو رشته از علوم] بهای بیشتری داده شده، ریشه‌های «خرافه‌پرستی»،‌«توسعه‌نیافتگی» و «فقر» خشکیده است، زیرا که هر سه عامل یادشده ریشه در «جهل» دارند (مؤمنی، 1377، 162).

در گذشته، در مجموعه مؤلفه‌های توانایی کشورها، قدرت نظامی از مهم‌ترین عوامل محسوب می‌شد. در دنیای امروز اما، در محور اصلی قدرت و اقتدار، نهادهای دانشگاهی در دو عرصه آموزش و پژوهش قرار می‌گیرند. با علم به معنایی که پیشتر رفت، دولت‌های پیشرفته بالاترین انرژی خود را صرف توسعه علم و تحقیق می‌کنند. چرا که آن‌ها به‌خوبی دریافته‌اند که اقتدارشان یا به‌عبارت دیگر توانایی اعمال و کنترل قدرت منوط به گسترش توانایی‌های علمی است.

1.3.  توسعه علمی

پیرو تعریفی که از توسعه رفت، توسعه دارای مدل‌ها و اصناف گوناگونی است که طرفدارانی دارد. عدّه‌ای از «توسعه سیاسی» حرف می‌زنند و آنرا مقدّم بر دیگر اصناف می‌دارند. عدۀ دیگر اما، «مدل اقتصادی» توسعه را برتر و حائز اهمیت بیشتر می‌دانند. در این بین برخی از جامعه‌شناسان و توسعه‌پژوهان به مثل دکتر عبدالکریم سروش، «توسعه علمی» را از همه مهمتر تلقی می‌کنند. آقای سروش به این قائل اند که «هر مدل از توسعه، ناگزیر است توسعه در بستر علم را مفروض بگیرد» (سروش، 1378، 32). به این ترتیب  توسعه علمی از نظر ایشان، مبنای اصناف گوناگون توسعه است.

«توسعه علمي»، يعني رشد همراه با افزايش ظرفيت‌هاي علمي، اعم از ظرفيت‌هاي فيزيكي‌، انساني و اجتماعي. در توسعه علمي علاوه بر رشد كمّي، نهادهاي اجتماعي نيز متحول خواهند شد‌، نگرش‌ها تغيير خواهد كرد، توان بهره‌برداري از ظرفيت‌هاي موجود به صورت مستمر و پويا افزايش مي‌يابد و هر روز نوآوري جديدي انجام خواهد شد (ازکیا، 1381، 12). توسعه علمي دو هدف اصلي دارد: اول، افزايش دانش مردم جامعه؛ دوم، استفاده از آن دانش براي توليد فن‌آوري (همان).

فرایند توسعه علمی

بدون شک توسعه علمی در یک کشور یک‌شبه اتفاق نمی‌افتد، بلکه توسعه دانش در یک جامعه حاصل فرایندهای مختلفی است که باید یکی پس از دیگری طی شود. به صورت کلّ توسعه علمی در یک کشور در طی چهار مرحله اتفاق می‌افتد:

  • اساس‌گذاری آموزش پایه و عالی در مراکز علمی و آکامیک:

آموزش و پرورش دانش‌آموزان و محصلان در مدارس و دانشگاه‎ها یک پیش‌نیاز اساسی در توسعه علمی است. این امر کمک می‌کند که نیروهای ماهر، ورزیده و دانشمند در زمینه‌های مختلف علمی و فناوری تربیت شوند.

  • ترویج تحقیق و توسعه با ایجاد مراکز اختصاصی علمی_تحقیقاتی:

تحقیق و توسعه (Research & Development)، فرایند تولید دانش جدید و کاربردی در حل مشکلات مختلف اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی است. مشکلات خُرد و کلان جامعه رفع نمی‌شود مگر با ایجاد مراکز اختصاصی علمی-تحقیقاتی. کارهای پژوهشی مؤسسات علمی_تحقیقاتی علاوه بر تولید دانش‌ها و فناوری‌های جدید، سبب بهبود دانش‌های قبلی و فناوری‌های موجود در جامعه نیز می‌شود.

  • انتقال دانش و فناوری:

 عمومیت‌سازی مطالب بدست‌آمده از دانش و فناوری، یکی دیگر از مهمترین مراحل توسعه علمی است. در این فرایند، دانش‌ها، آگاهی‌ها و فناوری‌های جدید از درون مراکز پژوهشی به دل جامعه و شرکت‌ها راه میآبد. این مرحله سبب رشد دانش مردم، تجاری‌سازی فناوری‌ها و ایجاد مشاغل جدید می‌شود.

  • تسهیل‌گری:

تسهیل‌گری فرایند ایجاد شرایط مناسب برای توسعه علمی است. تسهیل‌گری تحقق نمیآبد مگر اینکه از تحقیقات علمی حمایت‌های همه‌جانبه مادی و معنوی شود. همچنین همکاری بین مراکز تحقیقاتی دولتی و مراکز تحقیقاتی خصوصی، امورات علمی-پژوهشی را نیز تسهیل می‌کند.

 ادامه دارد…

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا