از آسیب دیدهگی تا تبعیض و محرومیت
فقر، بیکاری و محرومیت از زندهگی شهری برای کسانی که دستمزد روزانهشان، نان شبشان را به سختی تهیه میکند، زمین دهان باز میکند و دردی دیگری را روی این دردها میافزاید. در «زندهجان» دیگر زندهجان کم دیده میشود. دیگر از بازیهای کودکانه خبری نیست. کودک بادبادکبازِ دیروز، امروز در گورهای دسته جمعی زیرخروار از خاک خوابیدهاست و یا با چشمان اشکآلود بالای قبر مادر تنها ماندهاست. بر علاوهی دغدغهی نان، بیکاری، فقر و بیسرپناهی دغدغهی دیگر است که دامنگیر روستانشینان هرات شده است. مردم هرات همه غمگین و داغدار اند، اکثر روستاها آسیب دیدند و خانههاییشان کاملاً ویران شدهاند.
با تمام احترام به قربانیان «زندهجان» اما، با سرازیرشدن کمکها از طرف نهادهای داخلی و بیرونی، درد تحملناپذیرتر در روند سروی و توزیع این کمکها است که یک عده از مناطق آسیبدیدهی هزارهنشین و شیعهمذهب نادیده گرفته شده است. (نقره، خواجهسربر، شهرک احمدی، شهرک سبز، کورهملی، سیدآباد، حسینآباد، شهرک عظیمی، ریزشک و…) مناطق که اکثراً هزارهنشین و شیعه هستند، به شدت از زلزله آسیب دیدند و خانههایشان دیگر قابل زیست نیستند. اما هیچ توجهی از طرف دولت و نهادهای کمکرسانی داخلی و بیرونی صورت نگرفته و متأسفانه توجه این نهادها به سمت مناطق دیگر سوق داده شده و میشود و حتا این مناطق هزارهنشین و شیعهمذهب در حاشیهی لیستهای سروی قرار نمیگیرند.
کمکهایی هم که در این مناطق از طرف نهادهای مردمی مانند شهرک المهدی جبرئیل سروی و توزیع شدند که بیشتر به صورت مواد غذای بودهاند. این کمکهای جزئی برای مردم کافی نیست و نمیتوانند نیاز اصلی این مردم را برآورده سازد. در حال حاضر نیاز اساسی این مردم خیمه و بازسازی خانهها میباشد؛ چون هوا در حال سرد شدن است و خانههایشان قابل زیست نیستند. این مردم بیسرپناه در دشت به سر میبرند و از پتوها و کمپلهای خوابشان برای خود خیمه ساختند.
مناطق نامبرده نیاز به بررسی و کمک دارند که هرچه زودتر برای مردم امکانات فراهم شود. از آنجایی که هوا در حال سرد شدن است و خانههای این مردم نیز قابل زیست نبوده، باید نهادهای مددرسان به موقع اقدام کنند. زیرا خانههای که بنایی آنها دچار مشکل شده نیاز به تخریب و بازسازی، ترمیم و بازسازی دارد که نسبت به خانههای نوساز زمانبر است.
بنابر چشمدید، منطقه نقره که یک منطقه هزارهنشین و دورافتاده از شهر بوده و نیز یکی از مناطق محروم است که اکثر خانهها در این منطقه آسیب دیده و قابل زیست نیست، مخصوصاً اهالی ساحه «جویکج» از مربوطات قریهی نقره که کاملاً خانههایشان ویران شدند و باشندهگان این خانهها هم مهاجران هلمندی هستند که حتا در پیداکردن نان شبشان درماندهاند. همچنان ساحه «نوآباد» نقره و ساحات دیگر که آسیب دیدهاند، بنابر گِلیبودن و آسیبپذیری این خانهها و همچنان با وضعیت اقتصادی اهل محل که اکثرا مستأجر و فقیر هستند؛ دیگر توان بازسازی خانهها را ندارد و از طرف صاحبان و مالکان آن املاکهای رهایشی هم هیچ نوع وعدهی همکاری و بازسازی منازل مسکونی برای این مستأجران داده نشدهاست.
همچنان که ذکر شد با سردی هوا و فرارسیدن فصل زمستان، سردی معضل کلانیست که حیات این مردم را تهدید میکند و اگر به این معضل رسیدهگی نشود، امکان دارد سردی زمستان منجر به خلق فاجعه انسانی دیگری شود.
یکی از مشکلات این مردم که نمیتواند صدای خود را به گوش امدادگران و رسانهها برسانند، نبود انترنت است. خواست من از تمام نهادهای مدنی و مردمی و رسانههای محترم این است که بنا بر مسئولیت دینی و انسانی خود این مناطق را تحت پوشش خبری خود قرار دهند و صدای این مردم محروم را به گوش امدادگران برسانند. تا حداقل صدایشان همانند خانههایشان زیر آوار؛ در گلوی شان نماند و همچنان خواست این مردم از دولت و تمام نهادهای کمکرسان و رسانهها این است که تا این بحران به فاجعه دیگری ختم نشدهاست این مردم را فراموش نکنند و صدای شان را بشنوند.
نویسنده: سبحان ایثار
بازنویسی: محمدرضا رامز