مریم عزیزی یک الگوی موفق
مریم عزیزی در ماه حوت سال ۱۳۸۴ ه.خ. در ولایت کابل در یک خانوادهی علمدوست و فرهنگی چشم به جهان گشوده است. وی تعلیمات و آموزش ابتدایی خویش را در لیسهی بیبیساره آغاز نموده و یکی از استعدادهای شگرف و شگفتیساز بانوان افغانستان به شمار میرود.
با به وجود آمدن تحولات سیاسی در افغانستان، مریم راهِ مهاجرت را در پیش گرفته و ساکن دیار غربت شده است. او آموزش خود را در افغانستان نیمهتمام رها نموده و آرزو دارد که دختران و بانوان افغانستان همانند وی بنا به دغدغههای سیاسی و اجتماعی مجبور به ترک وطن نشده و در محدودهی محدودیتها گیر نماند. مریم دختر کوشا، مستعد و متعهد به اهداف خویش بوده که با توانایی و درایت خویش با برچسپ مهاجرت توانسته است در یکی از مکاتب کشور ایالات متحده امریکا شامل شده و درس بخواند. وی از اینکه توانسته است در یکی از مکاتب کشور مذکور با شایستهگی و لیاقت خویش انتخاب شود؛ ابراز خرسندی نموده و فعلا دانشآموز صنف دوازدهم مکتبِ بهنام (IVLA) است.
وی علاقهی زیادی به یادگیری و آموزش مهارتهای زبانی و تکنالوژی داشته که وی این علاقهی خویش را آرزویی دوران کودکی خویش عنوان میکند. وی با تعهد به آرزوها و رویاهایش؛ تلاشهای شبانهروزی داشته و میخواهد به عنوان یک الگوی موفق در جامعه افغانی و زنان افغانستانی ظاهر شود. همچنان مریم مسلط بر زبان انگلیسی بوده که در این عرصه در یکی از کورسهای ولایت کابل سابقهی تدریس دارد، در مهارتهای کمپیوتری نیز وی دستبالای دارد که با تکنالوژی بهخوبی آشناست.
با تغییر و تحولات سیاسی و اجتماعی که در افغانستان به وجود آمد، محدودیتهای علیه زنان و دختران وضع شد که برای همهی جهانیان تأسفبرانگیز است. اکثریت دختران و زنان به حاشیه رانده شده، دست از فعالیتهای آموزشی و مهارتها برداشته و در حصار خانهها گوشهنشین شدند. ولی مریم با استعدادِ ناب که داشت، چالشهای فراروی خویش را به فرصت تبدیل نموده و شروع به آموزش هنر نمود که با مقابله به تمام مشکلات؛ وی توانست به مدت یکسال به نقاش و هنرآفرین خوبی تبدیل شود.
با وجود تمام سدهای که در راه مریم وجود داشت، مریم یکبهیک از آنها گذشته و سدها را تبدیل به فرصت نموده است. اکنون که وی بهعنوان یک فعال مدنی و فعال هنری شناخته میشود؛ در یکی از کانونهای ادبی و هنری فعال در عرصهی زبان و ادبیات و هنر (کانون ادبی پر)، فعالیت میکند.
مریم و نقاشی
کارِ نقاش در یک کلام، خلق اثر هنری بر پایهی نقاشی است. نقاش با آگاهی از اصول هنر نقاشی و زیباییشناسی به آفرینش اثر هنری میپردازد که محتوایی آن اثر میتواند چهرهی افراد (چهرهنگاری)، مناظر طبیعی (طبیعتنگاری)، زندگی روزمرهی مردم (مردمنگاری)، چهرههای مذهبی (شمایلنگاری)، مناظر تاریخی( تاریخ نگاری)، ترکیب از اشیای بیجان (طبیعت بیجان) و یا این که تصویری کاملاً ذهنی باشد؛ زیرا اکثریت ایدهها از ذهن شکل گرفته و نقاش به شکل رویاپرداز داشتههای دانش خویش را به تصویر درآورده و به خورد جامعه میدهد. از سویی هم با توجه به موارد بالا، نقاش در نخست تلاش میکند واقعیتهای را تصویرسازی نموده و به شکل آثار هنری بیآفریند که در آن تصاویر، مفهوم و محتوایی نهفته باشد.
مریم عزیزی با سابقهي کمی که در عرصهی نقاشی-طراحی دارد، توانسته است آثار خوبی را با مفهومهای عالی بیآفریند که این نماد کوشندگی و سختکوشی وی در عرصهي هنرآفرینی و ارزشدهی به هنر است.
از آنجایی که نقاش باید ویژهگیهای جسمی و روحی خاصی داشته باشد تا بیتواند در کار خود موفق گردد؛ مریم نیز یک هنرمند خلاق، مبدع و دارای ذوق هنری زیاد است که ساعتهای طولانی به پای تختهی نقاشی نشسته و با رقص انگشتان هنرمند خویش هنر آفریده و از آفرینش هنر لذت میبرد.
نویسنده: محمدرضا رامز