تازه هاگزارشگزارش

چشم به راه بازگشایی مکاتب در سال ۱۴۰۲؛ امیدهای خسته از انتظار

در آستانه‌ی آغاز سال جدید تعلیمی در افغانستان قرار داریم،‌ اما هنوز خبری از باز شدن دروازه‌ی های مکاتب به روی دختران نیست،‌ حکومت فعلی سال گذشته در چنین روزهایی پس از ماه‌ها تعطیلی اجباری دانش‌‌آموزان دختر؛ در( ۳ حمل، ۱۴۰۱) اعلان بازگشایی مکاتب را داده بودند که بالاخره در صبح روز بازگشایی مکاتب، وزارت معارف اعلام کرد که مکاتب متوسطه و لیسه دخترانه تا امر ثانی مسدود باقی بماند. با این حال مشخص نیست که امسال برنامه‌ی حکومت برای دختران دانش‌آموز چیست؟

در این گزارش سری زدیم به دختران دانش‌آموزی که پس از سال‌ها تلاش از آموزش محروم و در کنج خانه اسیر شدند؛ اکثریت آنان پس از محرومیت از تحصیل به کار شاق و ازدواج اجباری مجبور شدند و شماری هم حتی به بیماری‌های روحی و روانی مبتلا شده اند.

در همین حال فاطمه کبیری یکی از هزاران دختری است که از رفتن به مکتب محروم شده است،‌ او در صحبت با رسانه‌ی گوهرشاد از آینده‌ی مبهمی که برایش رقم خورده و شب و روزی که برایش کابوس شده است می‌گوید،‌ او حالا تنها روزنه‌ی امید اش سال جدید تعلیمی (۱۴۰۲) است.

فاطمه‌ی ۱۳ ساله‌؛ دو سال است که از رفتن به مکتب محروم شده است، او امسال باید صنف هشت مکتب می‌رفت اما بخاطر فرمان‌های حکومت فعلی او بعد از تمام شدن صنف ششم دیگر نتوانست به مکتب برود.

این دختر کوچک با هزاران آرزوی بر خاک نشسته هنوز هم ادامه می‌دهد و ماه‌هاست که علی‌رغم ممنوعیت حکومت، به صنف‌های طراحی، کامپیوتر و زبان انگلیسی می‌رود.

او نقاشی‌های چهره‌ی که کشیده را نمایش می‌دهد و می‌گوید: «حداقل با کشیدن همین نقاشی‌ها روحیه ام هنوز ثابت است و دیوانه نشدم.»

خانواده‌ی فاطمه برای ادامه‌ی تحصیل دختر شان حتی اوایل سال ۱۴۰۱ به ایران مهاجر شدند، چهار ماه در آن جا تلاش کردند تا فاطمه بتواند بازهم به مکتب برود و در آینده به اهداف اش برسد،‌ اما متاسفانه پس از ماه‌ها تلاش دولت ایران فاطمه را که یک مهاجر تازه‌وارد بود به مکاتب شان جذب نکردند و خانواده‌ی او این‌بار به امید سال جدید تعلیمی ۱۴۰۲ به افغانستان بازگشتند و منتظر حکم جدید حکومت هستند.

فاطمه می‌گوید: «وقتی بی‌سواد باقی بمانی حتی در خانه‌ی خود جایگاه نداری، چه برسد که در اجتماع به فکر برابری باشی. جامعه‌ی ما که پر از فقر جنسی، فرهنگی و مالی است را تنها زنان آگاه می‌توانند اصلاح کنند.»

خانم کریمی دوست دارد در آینده یک خبرنگار شود و انعکاس‌دهنده‌ی صدای زنان باشد، او می‌گوید: «روزهایی شده که جلوی آیینه می‌روم و تمرین گویندگی می‌کنم و بعضی روزها خودم را جای خبرنگاران رسانه‌های معتبر می‌گذارم.»

فاطمه با آن‌که تنها یک دهه و سه سال بیشتر از عمر اش نمی‌گذرد اما با انگیزه صحبت می‌کند و می‌گوید چیزی جلودارش نیست و اگر مکاتب در سال جدید ۱۴۰۲ بازگشایی شود او این دوسال محرومیت از تحصیل را جبران می‌کند و با انگیزه‌ی مضاعف به سوی اهداف اش قدم بر می‌دارد.

اثرات مخرب مسدود ماندن مکاتب؛ «نمی‌خواهم زن خانه‌دار بی‌سواد شوم»

هر دختری چون فاطمه توان رفتن به کورس‌های آموزشی را ندارد و دخترانی نیز هستند که پس از مسدود ماندن دروازه‌های مکاتب، بخاطر اقتصاد ضعیف خانواده‌ی شان مجبور به کارهای شاق شدند و هر روز از سپیده‌ دم تا شامگاه مهره‌دوزی، خیاطی و گلدوزی می‌کنند تا این‌که آخر هر روز مقدار پولی را کسب کنند تا خرج «بخور و نمیر» خانواده‌ی شان را تامین کنند.

فوزیه کریمی یکی از دخترانی است که بعد از محرومیت از تحصیل به مهره‌دوزی روی آورده است و بجای کتاب، صدها روز است که لباس‌های رنگارنگ مردم  و مهره در دست اوست. او می‌گوید: «هر لباسی که برای مهره‌دوزی می‌گیرم، سه روز طول می‌کشد و برای هر لباس ۲۰ تا ۳۰ افغانی دریافت می‌کنم.»

خانم کریمی با آن‌که در خانواده‌ای با اقتصاد ضعیف زندگی می‌کند اما می‌گوید: «روح غنی داریم و در دوران جمهوریت امیدها در دل مان زنده بود، نصف روز مکتب می‌رفتم و نصف دیگر روز در یکی از کورس‌های آموزشی،‌ انگلیسی تدریس می‌کردم. به آینده چنان امیدوار بودم که فکر می‌کردم فقر خانواده را نابود می‌کنم و کاری می‌کنم تا دیگر هرگز مادرم برای کارگری خانه‌ی مردم نرود.»

و اما او می‌افزاید،‌ با حاکم شدن حکومت فعلی نه تنها او از رفتن به مکتب محروم شده بلکه او دیگر حتی نمی‌تواند به کورس‌های آموزشی برود و تدریس کند.

فوزیه دختر ۱۶ ساله‌ی است که تا صنف دهم در یکی از مکاتب دولتی هرات آموزش دیده است، او اکنون  با مادرش تنها زندگی می‌کند و پدر و برادرش به ایران برای کارگری رفته‌اند، او می‌گوید: «بخاطر فقر حتی نمی‌توانیم با مادرم به ایران مهاجر شویم، پاسپورت نداریم و بی‌سرنوشت در افغانستان باقی ماندیم.»

رخساره، مادر فوزیه نیز از آینده‌ی نامعلوم دخترش در چشمانش اشک جمع شده و می‌گوید: «دخترم شب و روز درس می‌خواند و به زودی قرار بود برای کانکور آمادگی بگیرد اما حالا بخاطر حکومت فعلی، شب و روز روی مهره‌دوزی است و اگر امسال هم مکاتب مسدود باقی بماند، در آینده دخترم مثل من؛ یک زن خانه‌دار بی‌سواد می‌شود.»

فوزیه در ادامه‌ی صحبت‌هایش می‌گوید، با همه‌ی این تحولات او هنوز هم به آینده امیدوار است و به هر طرف چنگ می‌زند تا بتواند از هر طریقی حداقل برای رفتن به کورس انگلیسی اش پول جمع کند و حتی در مخارج خانه به مادر پیر اش کمک کند تا او دیگر به کارهای شاق مجبور نشود.

با این حال رقیه نبوی یکی دیگر از دختران دانش‌آموزی است که او نیز پس از ۹ سال آموزش با رسیدن به صنف دهم از رفتن به مکتب باز مانده است.

رقیه ۱۷ سال سن دارد و با آن‌که در خانواده‌ای با اقتصاد ضعیف زندگی می‌کند اما سال‌ها با انگیزه و تلاش ادامه داده است.

رقیه بعد از مسدود شدن مکاتب ناامید نشد و به فراگیری آموزش زبان انگلیسی پرداخت، او بعد از چندین ماه آموزش فشرده توانست تا مرحله‌ی امتحان تافل برسد، اما متاسفانه حکومت فعلی او را از رفتن به کورس‌های آموزشی نیز محروم کرد و حالا در باتلاق ناامیدی گوم شده است.

رقیه می‌گوید: «بخاطر فقر وتنگ‌دستی حتی به کشور دیگر مهاجرت نمی‌توانیم. حالا سرنوشت من مثل مادر و خواهرم خیاطی و خامک‌دوزی شده است و تنها یک امید دارم و آن باز شدن مکاتب در بهار ۱۴۰۲ است و بس.»

آموزش پنهانی دختران دانش‌آموز

با این حال شمار دیگری از دخترانی نیز هستند که مخفیانه به کورس‌های زبان انگلیسی شرکت می‌کنند تا حداقل بتوانند تا باز شدن مکاتب به فراگیری زبان انگلیسی بپردازند.

در میان ناامیدی‌های زیادی دختران افغانستان هنوز هم به دنبال کوچک‌ترین روزنه‌ی امید هستند.

هما و راحیل دو خواهری ۱۴ و ۱۶ ساله‌ای است که هنوز خاطرات سال گذشته‌ی تعلیمی را به خاطر دارند،‌ این‌که چگونه از دروازه‌ی مکتب‌شان با گریه به خانه برگشتند.

این دو خواهر؛ صنف ۸ و ۱۰ مکتب هستند و هر دو جز شاگردان نخبه‌ی صنف شان بوده اند، تا این‌که حکومت فعلی آنان را از رسیدن به اهداف زندگی شان محروم کرد.

راحیل ۱۶ ساله در صحبت با رسانه‌ی گوهرشاد می‌گوید: «سال گذشته در سوم حمل پس از مسدود شدن مجدد مکاتب با گریه به خانه آمدیم،‌ وقتی مادرم ما دو نفر را در آن حالت دید او نیز گریه کرد و تا مدت‌ها افسرده شده بودیم و هیچ امیدی به آینده نداشتیم.»

هما خواهر راحیل که تنها ۱۴ سال سن دارد نیز می‌گوید که هنوز شوک آن اتفاق در ذهن اش باقی مانده است و شاید تا عمر دارد فراموش نکند.

این دو خواهر می‌گویند بعد از مسدود شدن مکاتب، کورس‌های آموزش زبان انگلیسی نیز به روی آنان مسدود شد و این باعث شد تا این دو تصمیم به آموزش به گونه‌ی پنهانی بگیرند.

سرنوشت دختران دانش‌آموز چی خواهد شد؟

حالا بعد از گذشت ماه‌ها آموزش زبان انگلیسی؛ این دو خواهر در آستانه‌ی امتحان تافل هستند و قصد دارند بعد از گرفتن مدرک تافل‌شان با گرفتن بورسیه در خارج از کشور تحصیل کنند.

هرچند این دو خواهر هنوز هم چشم به راه خبر خوش و امیدوارکننده نسبت به بازگشایی مکاتب هستند، اما با آن‌که تنها یک روز به سال جدید ۱۴۰۲ ه.ش باقی مانده است، هنوز حکومت سرپرست افغانستان حکم جدید مبنی بر بازگشایی مکاتب را صادر نکرده است.

همه ساله در زمان حکومت جمهوریت با شروع سال جدید تعلیمی در سوم حمل که روز «زنگ مکتب» نام‌گذاری شده بود، هزاران دانش‌آموز دختر و پسر با کوله‌باری از امید و آرزو به مکتب می‌رفتند و سال جدید تعلیمی را آغاز می‌کردند، اما از دو سال به این طرف که حکومت فعلی مکاتب را به روی دختران مسدود کرده است، هنوز مشخص نیست که آیا امسال نیز چون سال گذشته دختران با چشمان پر از اشک به خانه باز می‌گردند و یا این‌که زنگ مکتب بعد از بیش از ۵۴۰ روز محرومیت دختران از تعلیم زده خواهد شد.

نویسنده: عارفه مهدوی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا