با سقوط حکومت جمهوریت و روی کار آمدن حکومت فعلی هزاران تن از شهروندان افغانستان بنابر مشکلات امنیتی و ترس از زندانی شدن؛ تن به مهاجرت اجباری به کشور پاکستان دادند که شماری زیادی از آنان را زنان و کودکان تشکیل میدهند، زنان از تیغ حکومت فعلی فرار کردند اما در پاکستان با تهدید، زندان، شکنجه و اخراج مواجه شده اند.
بهاره اسلمی، ۲۷ ساله یکی از زنان خبرنگار افغان است که با روی کار آمدن حکومت فعلی و محدودیتهای روزافزون مجبور به مهاجرت به کشور پاکستان شده است.
خانم اسلمی چهار سال سابقهی کاری در رسانههای مختلف را دارد، او بعد از سقوط جمهوریت بازهم به کار خود در رسانهها به عنوان یک دختر خبرنگار ادامه داد اما پس از سه ماه فعالیت با سیاستهای سختگیرانه مواجه شد و مجبور به ترک کشوراش شد.
بهاره از دلایل مهاجرتاش چنین میگوید: «آخرین فعالیت رسانهای من با تلویزیون بامیان و رسانهی رخشانه بود، اما با حاکمیت دوبارهی حکومت فعلی زمینهی اطلاع رسانی و کار با رسانهها دشوار شده بود، محدودیتها و سرکوب آزادی بیان و دسترسی به اطلاعات همچنان سختتر شده بود؛ همین موضوعات سبب شد تا پس از سه ماه فعالیت در زمینه اطلاع رسانی کشور خود را ترک کنم.»
بهاره ۱۳ ماه است که با همسرش در«اسلام آباد» پاکستان به سر میبرد و اکنون چون هزاران مهاجر دیگر در تبعید است و پاکستان چون برزخی برای او شده است.
خانم اسلمی، دختر خبرنگاری که سالها با پوشش موضوعات مهم زنان و کودکان، انعکاسدهندهی صدای آنان بود؛ اما اکنون با هیچ حمایتی در بیسرنوشتی قرار دارد.
بهاره از چگونگی وضعیت خود در پاکستان میگوید: «من و همسرم در اسلام آباد زندگی میکنیم و از بودجهی کاملا شخصی بدون حمایت هیچ نهادی از افغانستان خارج شدیم و اکنون نیز به همین منوال با مشکلات اقتصادی، روحی و روانی و نبود ویزهی قانونی در پاکستان به سر میبریم.»
او در ادامهی صحبتهایش از چالشهای دیگری که دامنگیر مهاجران است، میگوید: «سیم کارتهای تلفن بر اساس مدت ویزه است و جای سیمکارت پس از مدتی بسته میشود، من تاکنون سومین سیمکارت خود را گرفته ام و مطمئن هستم که آنهم در آیندهی نزدیک بسته خواهد شد.»
اسلمی چون صدها خبرنگار افغان دیگر که در افغانستان، پاکستان و ایران در بلاتکلیفی به سر میبرند از عملکرد نهادهای حامی رسانهها شکایت دارد. «آنها تا اکنون با مسوولیت و دَینی که در قبال خبرنگاران داشتند آنچنانی عمل نکردهاند.»
بهاره که در یک ناامیدی به سر میبرد میگوید: «در طول این مدت من در یک آیندهی مبهمی زندگی کردهام، اگر وضعیت نامعلوم باقی بماند من مجبورم راههای قاچاق را در پیش بگیرم و تصمیم برگشت به افغانستان را ندارم.»
«هیچ کشوری مدافع زنان نظامی افغان نشد»
در همین حال شمار دیگری از زنانی که در حکومت گذشته در بخش نظامی فعالیت داشتند کتلهی عظیمی از مهاجران را تشکیل میدهند، آنها با قدرت گرفتن حکومت فعلی با کمترین امکانات سرگردان در کشورهای مختلف آواره شدهاند.
زرغونه احراری، ۳۰ ساله، یکی از زنانی است که در وزارت دفاع افغانستان؛ در بخش معاونیت استخبارات فعالیت میکرد، او چون هزاران زن نظامی دیگر با حاکم شدن حکومت سرپرست و تهدیدهای روزافزون مجبور به فرار از کشور شده است.
زرغونه میگوید: «مدتی پس از حاکم شدن این گروه، آنها از دفتر وزارت دفاع برایم تماس گرفتند و گفتند که تو با خود سلاح بردی فوری برگردان و گفتند تو عضو نیروهای کماندو بودی؛ من برای شان گفتم سلاح ندارم و عضو کماندو نیز نبودم، اما برایم گفتند دروغ میگویی. از آنجایی که آدرس خانهی من در دفتر کاری ام آرشیو بود، فورا خانه را ترک کردم و به پاکستان پناه آوردم.»
خانم احراری میگوید: «بعد از آنکه بخاطر تهدیدها از کشور فرار کردم، نیروهای حکومت به خانهام حمله کردند؛ پدرم را با خود بردند و لتوکوب اش کردند.»
اکنون بیش از یک سال است که زرغونه با برادر کوچکاش در پاکستان سرگردان است و خانوادهاش برای زنده ماندن در افغانستان پنهانی زندگی میکنند.
این کارمند وزارت دفاع دورهی جمهوریت که ۱۰ سال برای کشورش خدمت کرده است، اکنون درتبعید به سر میبرد و میگوید: «هیچ کشوری مدافع زنان نظامی افغانستان نشد، حتی وقتی به رییس و معاون خود تماس گرفتم من را بلاک کردند. کسی از ما حمایت نمیکند، زنان نظامی افغانستان به کشورهای ایران، ترکیه و پاکستان آواره شدهاند و کسانی که در افغانستان ماندهاند نیز به قتل رسیدند.»
عالیه عزیزی، رییس پیشین زندان زنانه هرات یکی از زنان نظامی دورهی جمهوریت است که در اوایل حاکم شدن حکومت سرپرست از سوی آنان تیرباران شده است.
زرغونه در ادامهی صحبتهایش از چالشهای موجود در پاکستان نیز میگوید: «من مجبور شدم غیرقانونی به پاکستان بروم، حالا در اینجا اجازهی گشتو گذار، کار و حتی داشتن سیمکارت تلفن را هم ندارم.»
زرغونه احراری با آنکه در بیسرنوشتی به سر میبرد، اما هنوز هم امیدوار است تا بتواند روزی به کشوراش برگردد و بازهم برای مردم اش خدمت کند.
فعالان حقوق زن: کار ما را خلاف شریعت اسلام میدانند
با این حال شماری از فعالان حقوق زن و جامعه مدنی که سالها برای احقاق حقوق زنان در افغانستان دادخواهی کردند، پس از سقوط با خانوادههای شان به پاکستان آواره شدهاند.
بینظیر امیری، ۳۱ ساله، یکی از زنانی است که بیش از یک دهه برای همجنسان اش دادخواهی کرده است. اما او اکنون با اعضای خانوادهاش در پاکستان است و حتی «اجازه بیرون شدن از خانه» را هم ندارد.
خانم امیری سالهای زیادی با موسسه (CRS)، شبکه زنان افغان (AWN) و مجتمع جامعه مدنی افغانستان و سایر نهادهای حامی حقوق زنان کار کرده است و در این راه حتی در دوران جمهوریت با مشکلات امنیتی زیادی مواجه شده است.
بینظیر میگوید: «زمانی که در ولسوالیهای دور دست برای آگاهی دهی از حقوق زنان میرفتیم به ما میگفتند حرفهای تان مخالف شریعت اسلامی است، یادم هست که پس از برگزاری یکی از سیمینارها در راه برگشت به خانه موتر ما مورد حملهی مسلحانه قرار گرفت.»
خانم امیری در ادامه میگوید: «بعد از سقوط جمهوریت از شمارههای مختلف برایم تماس میآمد و تهدید به مرگ میشدم و حتی آدرس خانه و آدرس کودکستان بچههایم را داشتند و من را با جان خودم و آنان تهدید میکردند.»
اما اکنون که او با خانوادهاش به پاکستان مهاجر شده است، بازهم با چالشهای روزافزون دیگری مواجه هستند.
بینظیر میگوید: «برای چهار نفر از اعضای خانواده ام به هزینهی دوهزار و ۲۰۰ دالر ویزهی پاکستان را گرفتم، اما این ویزهها جعلی بودند و اکنون من و بچههایم حتی از خانه بیرون شده نمیتوانیم، مشکلات اقتصادی داریم و در وضعیت بد روحی و روانی قرار داریم.»
او میافزاید، نهادهای حقوق بشری باید از او حمایت کند تا بتواند بعد از سپری کردن این همه درد و رنج به کشور مقصد برسد.
در همین حال شماری دیگری از خانوادههای افغان که در پاکستان به سر میبرند از بیسرنوشتی خسته شدهاند، اما نه توان ماندن و نه برگشتن را دارند.
عبدالمنان یوسفی، ۶۰ ساله، یکی از خانوادههای افغان، مهاجر در پاکستان است که با دو فرزند و همسرش به پاکستان مهاجر شدهاند.
آقای یوسفی سالها با یکی از موسسههای خارجی کار کرده است و این موضوع سبب شده تا امنیت او و خانواده اش با خطر مرگ مواجه شود، آنها سه ماه است که در پاکستان به سر میبرند و هنوز امیدی برای خروج و رسیدن به کشور مقصد نیست.
عبدالمنان میگوید: «خانهی که در افغانستان داشتیم به رحن دادیم و این سه ماه از همان پول خرج میکنیم. حالا پاکستان آمدیم زبان این کشور را نمیفهمیم، مدت ویزهی ما در حال تمام شدن است، کرایههای خانه و ترانسپورت به شدت گران است و همهی هزینهها را باید از جیب خود بدهیم.»
او در ادامه میافزاید، دغدغهی بزرگ او فرزندانش هستند که هر دو بیسرنوشت شده و از مکتب و دانشگاه محروم شدهاند.
یوسفی میگوید، او چون میلیونها افغان دیگر بیسرنوشت شده است و دیگر حتی نمیتواند به کشوراش برگردد.
یادداشت: نام شماری از منابع در این گزارش بخاطر موضوعات امنیتی مستعار ذکر شده است.
نویسنده: عارفه مهدوی