برآیند رنج تاریخ و علم ستیزی
افغانستان کشوری است که زنان در آن با فراز و نشیبهای زیادی در تمام بخشها روبرو هستند. زنان به عنوان نیمی از جمعیت جامعه، نقش بسیار مهمی را در سلامت روانی جامعه و خانواده ایفا میکنند، با توجه به این مسئلهی مهم دین اسلام نیز برای زنان جایگاه بلندی را در نظر گرفته است؛ اما در جامعهی بلاتکلیف افغانستان زنان برای رسیدن به آزادی و حقوق شان همیشه در مبارزه با جهتهای مختلف بوده و هستند.
مقام زن در اسلام مقام منحصر به فرد است، مقام نوین، چیزی که مشابه برای آن وجود ندارد.
اما متأسفانه در افغانستان به حقوق شرعی و اجتماعی زنان توجهی صورت نگرفته واکثراً زنان نه تنها امنیت روحی و جسمی ندارند بلکه از بزرگترین حقوق خود که همانا فراگیری علم و دانش و داشتن آزادی در عرصههای مختلف است، نیز محروم هستند.
افغانستان برای زنان بِسان قفس آهنین شده که تنها باید به نقش مادری و همسری بسنده کنند و این نابسامانیها زنان را واداشت تا برای رسیدن به ابتداییترین حقوقشان به مبارزه برخیزند و زنان طی بیست سال گذشته به صورت قابل ملاحظهیی توانستند از فرصتها استفاده کنند؛ با آنکه چالشها فرا روی آنان کم نبود، آنها تا اندازهایی توانستند به آن فایق آیند.
در ۲۰ سال گذشته؛ صورت نمادینِ حضور اجتماعی زنان به مرور زمان تغییر کرد و توانستند کم کم شامل برنامهها و تصمیم گیریهای مهم گردند اما بنابر وضع غیر منتظرهای که بوجود آمد و حکومت جمهوریت سقوط کرد تمام امیدها و دستاوردهای زنان افغانستان یک به یک نابود شدند که این بحرانهای موجود، زنان را واداشت تا هرکدام شان برای گرفتن حقوق اساسی همجنسان خود به مبارزه برخواسته و دادخواهی کنند.
موضوع تحصیل زنان بارها در قرآن و احادیث نبوی ذکر شده و آموزش بر زنان و مردان فرض دانسته شده است.
همچنان تحصیل زنان در پیشرفت جامعه نقش مهمی دارد و تداوم ممنوعیت تحصیلی زنان باعث عقبماندگی نسلهای آینده خواهد شد.
در این مورد چرچیل میگوید: «زنان یک جامعه را محدود کنید، آنها را حقیر و تمسخر کنید، کاری کنید که بزرگترین آرزویشان ازدواج و مهمترین هنرشان آشپزی و خیاطی باشد، بلایی بر سر آنها بیاورید تا از اجتماع بترسند، تخم تفکر در ذهن پدران شان بکارید تا ایمان بیاورند که دخترانشان را باید در قفس پرورش دهند، کتاب و قلم را از دخترانشان بگیرید به جای آن ملاقه و سوزن در دستشان بدهید، هرکسی که برای آزادی زنان تلاش کرد را بندهی شیطان و دشمن خدا بنامید؛ من تضمین میدهم چنین جامعهای هزار سال هم بگذرد، پیشرفت نخواهد کرد.»
در کنار محدودیتهای وضع شده، سایر موانع تحصیلی دیگر که فرا روی تحصیل زنان است، شامل؛ باورهای غلط اجتماعی، مشکلات اقتصادی، چالشهای امنیتی، کمبود مراکز تعلیمی و تحصیلی، کمبود معلمین زن در مکاتب و نهادهای آموزشی، مهاجرت و آوارهگی، ممانعت فامیلها، ازدواجهای زود هنگام، تبعیض خانواده میان دختران و پسران، عرف و عنعنات، کار زیاد منزل، تلقینهای عدم خود باوری، عدم آگاهی از حقوق شرعی و قانونیشان، حکومت و نظامهای سیاسی است.
با در نظرداشت چالشهای موجود راه حلهای موانع تحصیلی زنان، شامل؛ افزایش آگاهی عمومی در میان مردم، رشد اقتصاد خانواده و اجتماع، اقدامات برای تأمین امنیت بیشتر زنان، تقویت نهادهای آموزشی و تحصیلی، همگانی نمودن تعلیم و تربیه، نقش علمای دین، فراهم آوری شرایط تعلیمی مناسب برای زنان، ایجاد خود باوری در زنان، آگاهی زنان از حقوق شرعی و قانونی شان و مسؤلیت دولت و حکومت در قبال آموزش زنان است.
در قسمت مسؤلیت دولت و حکومت در قبال زنان، باید گفت از آنجایی که زنان در کشور ما و نیز در هر کشور و جامعه دیگر نه تنها عناصر مهم، بلکه جزء پیکر همان جامعه به شمار میروند و باید از تمام حقوق انسانی و اسلامی شان برخور دار بوده، طبق دساتیر والای اسلام، دولت افغانستان مکلف است تا زمینههای آموزشی را برای زنان افغانستان فراهم کند.
حکومت افغانستان به عنوان کشور اسلامی مکلف است تا موانع که سر راه تحصیل زنان قرار دارد مانند سایر فرایض الهی از میان برداشته و به عنوان اولین اقدام و مهمترین مسؤلیت که مبدا و آغاز سایر تحصیلات میباشد؛ مکاتب دخترانه را به روی دختران بازگشایی کند. زیرا بیداری اُمت اسلامی در طول تاریخ وابسته به بیداری زنان اُمت بوده، چون زنان تربیت کننده مردان است که با یک دست گهواره و با دست دیگر جهان را تکان میدهند.
نویسنده: مونیسه جلالی